داستان زندگی سگی وفادار به نام هاچیکو (The Story of Hachiko)
داستان زندگی سگی به نام هاچیکو یک داستان کاملا واقعی است که در سال های 1923 تا 1935 میلادی در کشور ژاپن اتفاق افتاده است. دلیل تاریخ ساز شدن داستان این سگ، وفاداری او نسبت به صاحب خود تا لحظه مرگ بوده است. بر اساس این داستان یک فیلم ژاپنی با نام Hachikō Monogatari در سال 1987 میلادی و همچنین یک فیلم آمریکایی با نام Hachi A Dogs Tale در سال 2009 میلادی با بازی ریچارد گییر ساخته شده است. تاکنون رمان های متعددی نیز بر اساس داستان هاچیکو نوشته شده است. در ادامه داستان واقعی سرگذشت سگی وفادار به نام هاچیکو را بخوانید.
تولد و زادگاه هاچیکو:
در یازدهم نوامبر 1923 میلادی، در اوداتهٔ ژاپن یک سگ ژاپنی نر از نژاد آکیتا در خانه کشاورزی به نام «یوشیکازو سایتو» متولد شد. در همان زمان، هیدهسابورو اوئنو، استاد بخش کشاورزی دانشگاه امپراتوری توکیو (دانشگاه توکیو کنونی)، به دنبال یک سگ آکیتا از نژاد خالص برای نگهداری در خانه خود بود. یکی از شاگردان او که در آکیتا کار میکرد، این سگ را به عنوان هدیه برای قدردانی از زحمات استاد خود، برای او فرستاد. قیمت یک توله سگ آکیتا در آن زمان حدود سی ین (مبلغ قابل توجهی برای آن زمان) بود. در ژانویه سال 1924 میلادی، این سگ با قطار نزد استاد اوئنو فرستاده شد. اوئنو که فرزندی نداشت، توله سگ را بسیار گرامی می داشت و به او اجازه میداد زیر تخت او بخوابد و حتی با او غذا بخورد. او نام سگ را «هاچی» گذاشت؛ زیرا در هنگام ایستادن، پاهای جلویی او شکل حرف کانجی «هاچی» (八) را میساخت که در زبان ژاپنی به معنای «هشت» است. عدد هشت یا هاچی در ژاپنی عدد خوششانسی در نظر گرفته میشود.
زندگی شیرین هاچیکو با سرپرست خود:
هاچی تحت مراقبت محبتآمیز اوئنو و شریک زندگی او، یائهکو ساکانو بزرگ شد. اوئنو در منطقه شیبویا-کو، توکیو زندگی میکرد. دانشگاهی که او در آن تدریس میکرد، از محل زندگیاش فاصله داشت و به همین جهت او مجبور بود به ایستگاه شیبویا برود تا با قطار به محل کار و تدریس خود برسد. هاچیکو از ماه می همان سال شروع به همراهی اوئنو در مسیر رفتن به محل کار، تا ایستگاه شیبویا کرد و عصر نیز در همان جا منتظر بازگشت صاحب خود بود. این اتفاق هر روز تکرار می شد و کسانی که به طور معمول در حوالی ایستگاه قطار کار و فعالیت داشتند، هاچیکو را می شناختند.
جدایی هاچیکو و اوئنو:
اما در سال 1925 میلادی، تنها ۱۶ ماه پس از این که اوئنو سرپرستی هاچی را بر عهده گرفت، این دو بهطور ناگهانی از هم جدا شدند. در ۲۱ ماه می، هاچی طبق معمول اوئنو را تا ایستگاه همراهی کرد، اما اندکی پس از جلسه هیئت علمی در دانشگاه، اوئنو دچار خونریزی مغزی شد و بهطور ناگهانی در سن ۵۳ سالگی درگذشت. هاچی مانند همیشه در هنگام عصر برای پیشواز صاحبش به ایستگاه رفت و پس از انتظار فراوان و عدم حضور استاد به خانه بازگشت. هاچی که آن روز نتوانسته بود اوئنو را ملاقات کند، در انباری که آخرین لباسهای اوئنو در آن نگهداری میشد، پنهان شد و تا سه روز چیزی نخورد.
زندگی جدید هاچیکو پس از مرگ اوئنو:
یائهکو شریک زندگی اوئنو پس از مرگ او نتوانست وارث خانه در شیبویا شود و به خانههای کوچکتر و اجارهای نقل مکان کرد. پس از مرگ اوئنو در سال 1925 میلادی، هاچی ابتدا توسط یکی از آشنایان اوئنو که یک فروشگاه کیمونو (لباس های ژاپنی) را در نیهونباشی توکیو اداره میکرد، سپرده شد. در این زمان، هاچی گاهی سعی میکرد به ایستگاه شیبویا که هشت کیلومتر با مکان زندگیاش فاصله داشت، بازگردد. هاچی چندین بار دست به دست شد اما هرگز از تلاش برای رفتن به ایستگاه شیبویا دست برنداشت تا سرانجام باغبان سابق اوئنو، کوبایاشی کیکوسابورو، که در نزدیکی خانه سابق اوئنو در شیبویا زندگی میکرد، از وضعیت تاسف بار هاچی مطلع شد و سرپرستی این سگ را بر عهده گرفت. پس از آن، هاچی هر روز چه در باران و برف یا هوای صاف، به ایستگاه بازمیگشت، جایی که در کنار در خروجی منتظر صاحب قبلیاش اوئنو میماند. به نظر میرسید که او برای همیشه امیدوار بود که استادش سرانجام برگردد.
چندین داستان وجود دارد که چگونه هاچی توسط عابران پیاده و حتی کودکان، در حالی که او در اطراف ایستگاه منتظر بود، مورد ضرب و شتم و آزار و اذیت قرار میگرفت. هیروکیچی سایتو، بنیانگذار انجمن حفاظت سگ ژاپنی، عمیقاً تحتتأثیر وفاداری هاچی قرار گرفت. او در سال 1932 میلادی مقالهای برای روزنامه آساهی نوشت و داستان سگ و نحوه بدرفتاری با هاچی را انتشار داد. داستان بهطور طبیعی علاقه خوانندگان را به خود جلب کرد و هاچی به سرعت تبدیل به یک نماد عمومی شد. واژه «کو» در همین زمان برای نشان دادن احترام به فداکاری و وفاداری او به انتهای نام هاچی اضافه شد و به تدریج او به «هاچیکو» معروف شد.
از طریق نوشتههای او، مردم در ژاپن و خارج از کشور دریافتند که هاچی چگونه صادقانه در انتظار بازگشت استاد متوفی خود به مدت هفت سال بودهاست. این مقاله منجر به شهرت هاچیکو در سراسر ژاپن شد. مردم شروع به نامیدن او به عنوان «چوکن هاچیکو» به معنای «هاچیکو، سگ وفادار» کردند. داستان هاچیکو در رسانه ملی نیز توجه زیادی را به خود جلب کرد و باعث شد بسیاری از مردم از سراسر جهان به بازدید از هاچیکو به ایستگاه قطار شیبویا بروند تا به او خوراکیهایی اهدا کنند. همچنین در مارس سال 1934 میلادی داستان هاچی در کتاب درسی دانشآموزان دبستانی کشور ژاپن منتشر شد.
پایان زندگی هاچیکو:
هاچیکو در هشتم مارس 1935 میلادی در سن ۱۱ سالگی (معادل ۹۰ سال در سالهای انسانی) درگذشت. جسد او در خیابانی در منطقه شیبویا پیدا شد. جسد هاچیکو پس از مرگ به موزه ملی توکیو تحویل داده شد. غضروف داخلی گوش چپ افتاده بود زیرا از پایه گاز گرفته شده بود و چند سیخ یاکیتوری (مرغ کبابی در سیخ چوبی) نیز در شکم خود داشت. اما این سیخها به معده او آسیب نرسانده یا باعث مرگ او نشده بودند. اعضای بدن او در ظروف نمونه ذخیره شدند. بررسی مجدد از این اعضا در سال 2010 میلادی به این نتیجه رسید که هاچیکو بر اثر سرطان مردهاست. تمام اسکلت خارج شد و فقط پنجهها باقی ماند سپس با استفاده از تاکسیدرمی یک مجسمه دقیق از او ساخته شد که داخل آن از گچ بود و با خز هاچیکو پوشانده شده بود. این حیوان عروسکی در ۱۳ ژوئن تکمیل شد و دو روز بعد، در پانزدهمین، مراسم یادبود افتتاحیه موزه علوم توکیو در معرض دید عموم قرار گرفت.
تاکسیدرمی هاچیکو امروزه در بال شمالی طبقه دوم ساختمان اصلی موزه ملی طبیعت و علم در اوئنو به نمایش گذاشته شدهاست. بقایای او سوزانده شد و خاکسترش در گورستان آئویاما، میناتو، توکیو به خاک سپرده شد و سرانجام این دوست وفادار در کنار قبر صاحب محبوبش اوئنو قرار گرفت.
مراسم تشییع جنازه هاچی در 12 مارس برگزار شد. در آن زمان، او در سراسر ژاپن مشهور بود، بنابراین درگذشت او یک رویداد بزرگ بود. در مراسم تشییع جنازه بودایی که برای او برگزار شد 16 راهب از انجمن بودایی محلی شرکت داشتند و برای او دعا کردند. سنگ قبر هاچی هنوز در کنار سنگ قبر اوئنو در گورستان آئویاما قرار دارد. اندکی پس از مرگ هاچیکو در سال 1935 میلادی، بنای یادبودی در کنار مقبره اوئنو در همین گورستان ساخته شد.
مجسمه هاچیکو:
در آوریل سال 1934 میلادی، مجسمه ای برنزی بر اساس شباهت او در ایستگاه شیبویا ساخته شد و خود هاچیکو در مراسم رونمایی از آن حضور داشت. در طول جنگ جهانی دوم این مجسمه دچار صدماتی گردید. در سال 1948 میلادی، انجمن بازآفرینی مجسمه هاچیکو تاکهشی آندو، پسر هنرمند اصلی را مأمور ساخت مجسمه دوم کرد. هنگامی که مجسمه جدید ساخته شد، مراسمی تقدیم شد. مجسمه جدید که در اوت 1948 ساخته شد، هنوز پابرجاست و یک مکان ملاقات محبوب است که مردم برای ثبت عکس و تصویر با این مجسمه به آن جا مراجعه می کنند.. ایستگاه شیبویا دارای پنج ورودی و خروجی است که درب نزدیک به این مجسمه به نام هاچیکو، هاچیکو-گوچی، نامگذاری شده است.